خلاصه داستان: «اليزابت» (ويدرسپون) پشت اتوموبيل خوابش مي برد و به شدت تصادف مي کند و به کما مي رود. چند هفته ي بعد، مردي به نام «ديويد» (رافالو) آپارتمان «اليز ابت» را اجاره مي کند ولي بلافاصله متوجه مي شود که «اليزابت» کاملا هم خانه را خالي نکرده است. جسم «اليزابت» شايد مرده باشد ولي روحش کاملا زنده است و مصرانه پا مي فشارد که آپارتمان هنوز به خودش تعلق دارد..
خلاصه داستان: پنج دوست که به تازگی خانه ای در شهر میامی آمریکا اجاره کرده اند طی ماجراهایی که برایشان به وقوع می پیوندد، یک مرد را می کشند. حال آنها باید این جنازه را هرچه سریعتر بدون آنکه کسی بفهمد از خود دور کنند. اما…
خلاصه داستان: خانم «ابی ریتچر» یک عاشق دلخسته و تهیه کننده برنامه های تلویزیونی است زمان بسیاری را در زندگی صرف پیدا کردن جفت مورد نظر خود کرده, اما با تمام ناامیدی هنوز تنهاست . او مجبور به همکاری با یک مجری مشهور بنام «مایک» می شود و ...
خلاصه داستان: درباره سه نوجوان به نام های امیلی، کامیل و نورا در شهر پاریس فرانسه است که با هم زندگی میکنند و زمانی شروع داستان از زمانی است که آنها درگیر روابط عاطفی میشود...
خلاصه داستان: داستان درمورد دو دوست دختر به نام های مگ و کیت است. بعد از اینکه هر دوی آنها از کار خود اخراج می شوند تصمیم می گیرند که به فلوریدا بروند ولی در هواپیما با پسری خوشتیپ به نام رایان آشنا می شوند و هردوی آنها سعی دارند تا توجه او را جلب کنند و ...
خلاصه داستان: فیلم درباره زندگی «مالنا» (مونیکا بلوچی) است. وی دختری است که به تازگی به همراهی پدرش، به یک شهر کوچک نقل مکان کرده. زیبایی مالنا به گونه ای است که مردم شهر در مورد وی شایعه پردازی می کنند. شایعه هایی که بالاخره باعث می شود که پدرش از او روی گردان شود تا اینکه…
خلاصه داستان: چارلی چاک دندانپزشک جوانی است که در بچگی توسط یک دختر یازده ساله نفرین شد تا با هر زنی که دوستی برقرار کند آن زن با مرد دیگری آشنا شده و ازدواج کرده و در زندگی زناشویی خود خوشبخت شود . اکثر دختران شهر که قصد ازدواج دارند از این موضوع اطلاع پیدا کرده و تلاش می کنند به هر نحوی شده با چاک رابطه دوستی برقرار کنند تا در ادامه شوهر ایده آلشان از راه برسند…
خلاصه داستان: جان مارتلو ( جوزف گوردن-لویت ) همه چیز در زندگی اش بر وقف مرادش است: آپارتمان، اتومبیل، خانواده، و البته زن های زیبا. با این حال او از شرایط ناراضی است و به دنبال لذت بیشتری در روابط خود می گردد. از این رو جان با دو زن متفاوت آشنا شده و بواسطه رابطه اش با آن دو درس های بزرگی در مورد زندگی و عشق می گیرد...
خلاصه داستان: موضوع کلی داستان در مورد جوجه ای است که در ابتدا فیلم با موجودات فضایی برخورد می کند. ولی چون مدرکی برای اثبات حرف یا حقانیت خود ندارد، تحقیر شده و م ورد تمسخر قرار می گیرد. ولی در انتهای ماجرا و زمانی که فضایی ها به زمین حمله می کنند، اوست که منجی زمین شده و همه را نجات می دهد. در ابتدا فیلم جوجه کوچولو ناقوس کلیسا را بعنوان هشدار برای مردم شهر به صدا در می آورد. انگار او از حادثه ای در آینده خبر دارد که فقط خود او میداند و برای دیگران غیر قابل باور است. و این کار او شهر را بهم می ریزد و این بهم ریختگی بسیار بزرگ، سریع و عجیب می باشد.