خلاصه داستان: اتفاقات داستان در دورانی رخ میدهند که هیولاهای دریایی ترسناکی آزادانه در دریاها زندگی میکنند و شکارچیان این هیولاها به عنوان قهرمان شناخته میشوند. جیکوب هالند نیز یکی از شکارچیان هیولای بسیار محبوب و دوستداشتنی است. یک روز، میسی برامبل جوان، راهی پیدا میکند تا در درون کشتی جیکوب هالند پنهان شود و همین، او را به یک ماجراجویی خارقالعاده و هیجانانگیز میبرد. این دو در کنار یکدیگر، در دریاهای ناشناخته گردش میکنند اما…
خلاصه داستان: یک شاهزاده خانم از قصه های تخیلی توسط ملکه ای شرور به دنیای ما فرستاده می شود. شاهزاده «گیزل» در دنیای واقعی، بعد از ملاقات با یک وکیل خوش تیپ، کم کم نگاهش به زندگی و همینطور عشق تغییر می کند. اما آیا یک عشقی که در قصههاست، در دنیای واقعی ما دوام می آورد؟...
خلاصه داستان: شهر امبر و شهردار آن برای نسل های آینده دنیایی روشن خلق کرده اند. اما اصلی ترین و قوی ترین ژنراتور شهر دچار مشکل شده و تمام لامپ های بزرگ شده شروع به روشن و خاموش شدن کرده اند. دو نوجوان تصمیم به دنبال سرنخ های موجود برای گشودن راز قدیمی شهر می گیرند. هدف آنها کمک به خروج اهالی شهر قبل از خاموش شدن همیشگی لامپ هاست اما…
خلاصه داستان: پسری در یک مراسم با دختری ناشناس که ماسک بر چهره دارد آشنا شده و عاشق او می شود، اما بعد از این مراسم او به دنبال این دختر می گردد در حالی که او را نمی شناسد و تنها چیزی که از او دارد یک دستگاه پخش موسیقی می باشد…
خلاصه داستان: داستان سه مومیایی است که از لندن کنونی سر در می آورند و به دنبال انگشتری قدیمی متعلق به خانواده سلطنتی می گردند که باستان شناس بلندپرواز، لُرد کارنبی، آن را دزدیده است...
خلاصه داستان: در جنگ جهانی دوم خانواده ی سِیتا و خواهر سه سالهاش ستسوکو در کوبه ساکن هستند. پدر افسر نیروی دریایی است و مادر ناراحتی قلبی دارد. در یکی از بمبارانها ، مادر پیش از بچه ها به پناهگاه می رسد و طی بمباران پناهگاه، بشدت میسوزد و می میرد. حالا، نگهداری ستسوکو به عهده ی سیتا است. آنها نزد یکی از اقوام دور خود میروند، ولی زن خانه ، پس از مدتی با سنگدلی با آنها رفتار میکند و دو بچه تصمیم میگیرند...
خلاصه داستان: داستان در جنگ بزرگی اتفاق می افتد، و پادشاه از تمامی جادوگران می خواهد تا در این جنگ او را همراهی کنند. اما جادوگری به نام هاول از این امر امتناع میکند و به مبارزه با بمب افکنهای جنگی بر میآید. در این میان دختری که او را دوست دارد سعی در باطل کردن طلسم هاول دارد که همان قلب هاول است و...
خلاصه داستان: در شب کریسمس، بزرگ ترین پسر بابا نوئل که «آرتور» نام دارد، تصمیم می گیرد از دم و تشکیلات پیشرفته پدرش برای انجام یک کار ضروری استفاده کند...